جدول جو
جدول جو

معنی تلی شیش - جستجوی لغت در جدول جو

تلی شیش
نوعی جارو از شاخه های خاردار که از سرشاخه های انار درست شود
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ عَ / عِ)
کنایه از کسی است که آزاری و مکروهی و مصیبتی از حوادث روزگار بدو رسیده باشد. (برهان) (آنندراج). کسی که مصیبتی از دنیا دیده باشد و حادثه ای به او رسیده باشد. (انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا
(عَ لِ)
دهی است از دهستان سکمن آباد، بخش حومه شهرستان خوی واقع در 47هزارگزی شمال باختری خوی، و 2500گزی شمال راه شوسۀ سیه چشمه به خوی. ناحیه ای است دره و سردسیر و سالم. و سکنۀ آن 940 تن است. آب آن از رود آقچای و از چشمه تأمین میشود. و محصول آن غلات و حبوب است. اهالی به زراعت و گله داری اشتغال دارند و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه آن ارابه رو است. و از راه ارابه رو شگفتی، در تابستان میتوان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
در زبان اطفال، جامه یا جامۀ نو، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، در زبان اطفال کوچک به معنی لباس خوب، (فرهنگ نظام)، رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
ترکه های نازک و بلند درخت انجیلی که جهت ساختن بندکندو استفاده
فرهنگ گویش مازندرانی
آقطی، گیاه آقطی به کار رفته در خزانه ی برنج به هدف تقویت
فرهنگ گویش مازندرانی
تمشک زار، خار، تیغ، تیغ تمشک
فرهنگ گویش مازندرانی
اولین شیری که پس از زاییدن گاو دوشیده شود
فرهنگ گویش مازندرانی